جریان های زندگی یک تردید

Wiki Article

زندگی، گویی گیاه| پیچیده در تار و ریز هایی از عملیات. گاهی این تار و پودها به زیبا تنیده شده اند، اما گاهی... گاهی داخل این تار ها، یک سوء ظن جوانه می زند. این سوء ظن، مانند یک ج घेरा| مرتب بر تار و پود زندگی
ما را در هم می شکند.

این سوء ظن

من را به| محیط پر از دشمنی
می فرستاد.

رازها در میان خورشید و ماه

آنچه غیرقابل رویت است, گاهی زیباتر از آنچه آشکار است. پایانه ها در این دنیای غیرقابل پیش بینی^بی حد و مرز^، گاه در زیر سایه ها پنهان است. شاید با تعجب |

گیر افتادن در تاریکی

در تاریکی، هر صوت می تواند باعث وحشت شدید شود. بینایی ما به خوبی کار نمی کند و دنیا به یک منظره نامطمئن تبدیل سكس می شود.

هر جزیی کوچک می تواند وحشتناک باشد. سایه ها می رقصد و به نظر می رسد که چیز غریبی در حال حرکت است.

دلهره ما را حبس می کند و در تاریکی، خیال به واقعیت نزدیکتر می شود.

اندوه شیشه‌ای

شیشه زبر رام شده است و هر قطره ای از مرغوبیت آن به درون دل می فرو می رود. لحظات غمگین، با صدای شیشه‌ای درهم پیچیده .

از هر splinter شیشه‌ای، یک از درد مربوط می ماند.

جنگل خاموش

در میانه این جنگل ، صدای پرندگان به گوش احساس نمی‌شود. ساقه‌ها با سرعتی آرام، مابین رشد می‌کنند. محیط گرم مملو} از عطر گل.

خاکستر آرزوها

در این عالم خسته، هر انسان آرزوهای شادی در دلش پروراندن می کند. اما سرنوشت گاه به ‌سادگی این رویاها را با خاکستر می‌سوزاند.

انسان ها در این جهان ، بارها و بارها با هزاران خاکستر آرزوها مواجه می شویم .

Report this wiki page